• hadana.jpg
  • قرآن.jpg
  • 27730m4dc3e1c0-fc59-4501-8211-23652836a395_mod.jpg
  • islamquest.jpg
  • porseman.jpg
  • erfan.jpg
  • parsquran.jpg
  • aviny.jpg
  • hawzah.jpg
  • download.jpg
  • images.jpg
  • askdin.jpg

   


قال الامام علی بن الموسی الرضا ( علیه السلام): 

إنَّما أوجَبَ اللّهُ الفَرائِضَ عَلى أغلَبِ الأَشياءِ وأعَمِّ القُوى، ثُمَّ رَخَّصَ لِأَهلِ الضَّعفِ. وإنَّما أوجَبَ اللّهُ ورَغَّبَ أهلَ القُوَّةِ فِي الفَضلِ، ولَو كانوا يَصلُحونَ عَلى أقَلَّ مِن ذلِكَ لَنَقَصَهُم، ولَوِ احتاجوا إلى أكثَرَ مِن ذلِكَ لَزادَهُم .

امام رضا (علیه السلام) می فرمایند :

همانا خداوند واجبات را بر پايه چيزهاى غالب‌تر و نيروهاى فراگيرتر مقرّر داشته و سپس ناتوانان را رخصت داده است. خداوند بر توانمندان واجب ساخته و به بيشتر تشويق كرده است؛ و اگر شايسته كمتر از آن بودند از تكليفشان مى‌كاست و اگر به بيش از آن نياز داشتند بر تكليفشان مى‌افزود .

 

علل الشرايع ص ٢٧٠ ح ٩

       download (1) - copy 3.jpg


 

ذکر ایّام هفته

سه شنبه.jpg

نزول تورات بر حضرت موسی علیه السلام

,Death to the great evil of criminal USA

Death to evil England And finally, death to global Zionis


کلام امیر
تاریخ انتشار : 1402/01/08

                                

حکمت هفتاد و هشت

وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ [قَدَرِهِ] قَدَرٍ، بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ:
وَيْحَكَ، لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً! لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً، وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً، وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا؛ "ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ".

هنگامى كه كسى از او پرسيد آيا رفتن ما به شام، قضا و قدر خداوند است، پاسخى دراز فرمود كه گزيده اش چنين است:
واى بر تو، گويا به قضاى لازم و قدر حتمى گمان مى برى! اگر چنين باشد ديگر ثواب و عقاب باطل شود و وعد و وعيد ساقط گردد.
خداوند بندگانش را امر كرده با اختيار و نهى كرده تا بترسند. آنان را به آسان مكلف ساخته و به دشوار مكلّف نساخته. در برابر عمل اندك، پاداشهاى بسيار داده است. نبايد مغلوبش پندارند و نافرمانيش كنند و نبايد از روى اكراه اطاعتش نمايند.
او پيامبران را به بازيچه نفرستاد و، بعبث، كتابهاى آسمانى را نازل ننمود و آسمان و زمين را و آنچه ميان آنهاست به باطل نيافريده. «اين گمان كسانى است كه كافر شده اند و واى بر كسانى كه كافر شده اند از آتش.»

 
عذاب قبر چقدر طول می‌کشد؟
تاریخ انتشار : 1402/01/08

عذاب قبر در قرآن هم آمده امّا این که چقدر طول می‌کشد کسی اطّلاعی ندارد و بستگی به افراد و اعمال آن‌ها دارد چون عذاب قبر به منزله کفّاره گناهان و جبران کوتاهی‌ها است؛ از این‌رو کسانی که گناه بیشتری در نامه عمل دارند عذاب آن‌ها بیشتر خواهد بود.

عذاب قبر چقدر طول می‌کشد؟

یکی از حوادث مهم عالم برزخ فشار قبر و عذاب قبر می‌باشد، با دقّت در روایات و آیات مربوط به عالم برزخ و عذاب قبر روشن می‌شود که مراد از قبر آن گودال کوچکی نیست که انسان را در آن دفن می‌کنند بلکه مقصود جهانی است که انسان پس از مرگ و پیش از بر پا شدن قیامت در آن زندگی می‌کند و چون قرار گرفتن در قبر ملازم یا سرآغازی برای ورود به عالم برزخ می‌باشد واژه قبر در مورد آن به کار رفته است.

در روایتی از امام سجاد علیه‌السلام نیز کلمه برزخ همان قبر معنا شده است[1].

در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه‌السلام آمده است که فرمود:

 

«گروهی از ما پیوسته درباره عذاب قبر در شک بودند تا این که سوره «الهاکم التکاثر» نازل شد تا آن جا که فرمود: کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ که منظور از آن عذاب قبر است سپس می‌فرماید: ثُمَّ کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ که منظور عذاب قیامت است»[2].

 

بنابراین عذاب قبر در قرآن هم آمده امّا این که چقدر طول می‌کشد کسی اطّلاعی ندارد و بستگی به افراد و اعمال آن‌ها دارد چون عذاب قبر به منزله کفّاره گناهان و جبران کوتاهی‌ها است؛ از این‌رو کسانی که گناه بیشتری در نامه عمل دارند عذاب آن‌ها بیشتر خواهد بود.

از روایات استفاده می‌شود که روح بعد از جدا شدن از این بدن به بدن‌های لطیفی شبیه به بدن دنیوی که در اصطلاح به آن «بدن مثالی» می‌گویند تعلّق می‌گیرد و سؤال و فشار قبر نیز مربوط به روح و آن بدن مثالی است.

با توجّه به آنچه اشاره کردیم این روح است که فشار را تحمّل می‌کند. بنابراین انسان غرق شده یا سوخته یا به دار آویخته اگرچه در قبر به معنای مشهور آن نباشند اما روح آن‌ها وارد عالم برزخ شده و در فشار و زحمت بسیار سختی نسبت به کردار خود قرار می‌گیرد.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرت سؤال کردند:

اگر کسی چندین روز به دار آویخته شده باشد فشار قبر درباره او چگونه است؟ امام فرمودند:

 

«خدای زمین خدای هوا نیز هست؛ به هوایی که بر او احاطه دارد دستور داده می‌شود که از هر طرف بر او فشار وارد کند»[3].

 


[1]  مجمع البیان : 10/534 ، تفسیر سوره تکاثر .

 
[2]  الکافی 3/241 ، باب المسألة فی القبر ، حدیث 17 ؛ بحار الأنوار : 6/266 ، باب 8 ، حدیث 112 .

 
[3]  الکافی : 3/135 بابٌ آخر فی ارواح المؤمنین ، حدیث 4 . 

 
پرسش و پاسخ دینی
تاریخ انتشار : 1401/09/05

فرق بين حيا و عفت چيست؟

 فرق بين حيا و عفت چيست؟

در تعريف حيا گفته شده است: حيا يعني شرم، آزرم، گرفتگي نفس از چيزي و ترك آن به خاطر ترس از سرزنش. عفت به معني پديد آمدن حالتي در نفس است كه آدمي را از غلبه شهوت باز مي‌دارد.
انسان از سه چيز حيا مي‌كند: از بشر، خود و خدا. نيروي شرم و حيا، فرد را از آلوده شدن باز مي‌دارد. هر چه حيا بيشتر باشد، نيروي بازدارنده قويتر خواهد بود. بين حيا و عفت رابطه مستقيمي وجود دارد.

امام علي(ع) مي‌فرمايد: علي قدر الحياء تكون العفة؛ عفت و پاكدامني به اندازه شرم و حياي انسان است. از اين روايت استفاده مي‌شود كه عفت بدون حيا ممكن نيست.

منبع : erfan.ir

 
   
        

عبرت ها
تاریخ انتشار : 1402/01/05

🔻حکایتی از ابوسعید ابی الخیر

✍️ روزی شخصی نزد ابوسعید رفت و از او درخواست کرد که از اسرار حق‌تعالی نکته‌ای را برای وی بازگوید، اما از آنجا که این شیخ‌ والامرتبه همه افراد را شایسته آگاهی از اسرار الهی نمی‌دانست، تصمیم گرفت درجه راز نگاهداری او را بسنجد. بدین‌منظور موشی را که در جعبه‌ای قرار داده بود، به او داد گفت: این جعبه را نگاهدار و چند روز دیگر نزد من آی تا سرّی از اسرار الهی را به تو بازنمایم. آن مرد طاقت نیاورد و چون به خانه رفت «سرحقه (جعبه) را باز کرد، موش بیرون جَست و برفت. مرد پیش شیخ آمد و گفت: ای شیخ من از تو سرّ خدای تعالی طلب کردم تو موش به من دادی؟

🔸شیخ گفت: ما موشی در حقّه (جعبه) به تو دادیم، تو پنهان نتوانستی داشت، سرّ خدای را باتو بگوییم چگونه نگاه خواهی داشت؟
 هر کسی شایستگی حفظ اسرار ندارد

‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
 

 
اسطوره نادر؛ کابوس آمریکا
تاریخ انتشار : 1401/12/01

شهید نادر مهدوی.jpg
تاریخ ایران و اسلام، پر از اسطوره‌ها و قهرمانان بزرگ و شگفت‌انگیز است. برخی از این اسطوره‌ها، رنگی از خیال یافته‌اند و واقعی بودن آنها محل شک و تردید است. امثال رستم و آرش کمانگیر و ... اما در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دوران دفاع مقدس، اسوه‌هایی بزرگ‌تر و والاتر از همه قهرمانان و اسطوره‌های تاریخی ما ظهور کردند. تعداد قهرمانان ملی ما در 37 سال گذشته از تمام طول تاریخ چند هزار ساله ما بیشتر است. اما دریغ که بسیاری از مردم، شناخت چندانی از این قهرمان‌ها ندارند.
نادر مهدوی یکی از همین اسوه‌هاست که گویی همه اسطوره‌های خیالی تاریخ، در این شخصیت تجسم و واقعیت یافته‌اند. مردی که در نبردهای دریایی، یک تنه در برابر ناوهای هیولایی آمریکایی ایستاد. به همین دلیل هم از نادر مهدوی به عنوان کابوس آمریکا یاد می‌شود.   
شهید نادر مهدوی (حسین بسریا) در ۱۴/۳/۱۳۴۲ ه- ش در روستای نوکار، از توابع دهستان بحیری در شهرستان دشتی واقع در استان بوشهر به دنیا آمد. زندگی در تنگنای مالی و همچنین قرار گرفتن در کوران مبارزات انقلابی و پس از آن آغاز جنگ تحمیلی زمینه لازم را تبدیل شدن او به یکی از اسطوره‌های بزرگ تاریخ ایران و اسلام را فراهم کرد.
درحالی که تنها 21 سال سن داشت گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود، فرماندهی این گروهان را عهده ‎دار شد. فعالیت‌های پی‌گیر و شبانه‎ روزیِ شهید، در زمینه نظم‎ بخشی و تربیتِ نیروهای عضو این گروهان دریاییِ تازه ‎تأسیس، سبب شد تا بتواند گروهانی نمونه و صددرصد آماده را جهت شرکت در هرگونه عملیات، مهیّا نماید. این گروهان در عملیات بدر در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۶۳ حماسه ‏‎هایی به یادماندنی را به نمایش گذاشت.
شهیدمهدوی پس از آن هم ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. همین ناوگروه بود که در جنگ دریایی با آمریکا ضربات سهمگینی به شیطان وارد کرد.  ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و شهیدمهدوی تا زمان شهادت، فرماندهی آن را به عهده داشت. تشکیل این ناوگروه، بی ‎تردید نقطه عطفی در کارنامه دفاعی ایران در دوران افتخارآمـیز دفاع مقدس به حساب می ‎آید؛ چرا که با تشکیل آن، نیروی دریایی ایران، جانی تازه و ابهّت و صلابت خـیره‎ کننده ‎ای یافت و پشتوانه مستحکمی نصیب ماشین جنگی ایران گردید.
با انجام عملیات غرورآفرین والفجر۸ وکربلای۳ و تقویت و تثبیت هرچه بیشتر قدرت نظامی ایران در نبردهای دریایی، عرصه بر رژیم بعث عراق و به خصوص حامیان غربی او و در رأس آنها آمریکا تنگ شد و آنان را با چالشی جدّی مواجه ساخت. ماشین جنگی ایران روز و بروز کارآمدتر و پرصلابت‌تر به پیش می‌رفت و درماندگی و اضمحلال روزافزون دشمن، هرچه بیشتر آشکار می‌گردید. رژیم آمریکا که تا آن هنگام، در پشت صحنه جنگ قرار داشت و غالباً عراق را به عنوان پیش قراول به جنگ با ایران فرستاده بود، با مشاهده ضعف روزافزون قدرت نظامی عراق در برابر ایران، به ناچار به صورت آشکارا و علنی و آن هم در قالب سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و به بهانه واهیِ حفاظت از نفتکش‌های برخی از کشورهای عربی وارد خلیج فارس شد و در خط مقدم جنگ علیه ایران قرار گرفت. تصور این بود که با ورود آمریکا به خلیج‌فارس، نیروهای ایرانی اقتدار خود بر این پهنه آبی فوق‌العاده مهم را از دست خواهند داد و موازنه قدرت نظامی به نفع عراق تغییر خواهد کرد. اما شیرمردان سپاه اسلام و در رأس آنها سردار شهید مهدوی با رشادت‌ها و جانفشانی‌ها و تدارک دهها عملیات شجاعانه علیه ناوهای هواپیمابر و غول‌پیکر آمریکایی و با کسب پیروزی‌های متعدّد و کوبنده، باطل بودن این تصور را به اثبات رساند.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی‌ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با آمریکا نیآسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد.
اگر من بودم می‌زدم
در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی‌ها و سکوهای نفتی ایران را می‌زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالی‌رتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی‌ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود:«اگر من بودم، می‌زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گُرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی‌ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
اولین نبرد با آمریکا
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آن‌هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی اَلرَّخاء «با نام مبدّل بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به‌طور کامل، اسکورت می‌شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین‌های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفره‌ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید.
واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیر گذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. اگر از مجموعه گزارشات و یادداشت‌های روزنامه‌ها و مطبوعات بگذریم تنها نام بردن از کتاب‌های جنگ تانکرها و کتاب «در داخل منطقه خطر» نوشته «هارلد وایس» که در آن به بررسی انهدام کشتی بریجتون پرداخته‌اند کافیست.
نظر شهید مهدوی
شهید مهدوی درباره این نبردها گفته بود: «هنگامی‌که اعلام شد بناست اولین کاروان از نفت‌کش‌های کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محل‌های استقرار در میان آب‌های خلیج‌فارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممکن می‌نمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یادخدا و اطمینان و قوت قلبی که بدین‌گونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را می‌بوسیدیم. برادران، صورت‌های خود را بر خاک گذاشته گریه می‌کردند و شکر خدا بجا می‌آوردند. چون همه احساس می‌کردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی»
دیدار با امام
پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام(رض) یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار می‌دهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را می‌بوسد. شهید، خود دراین‌باره چنین می‌گوید: «پس از اطّلاع از اینکه حضرت امام از شنیدن خبر روی مین رفتنِ کشتی کویتی و شکست اولین اقدام آمریکا، متبسّم شده‌اند، چنان مسرور گردیدم که همیشه این تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ‌ همراه، می‌دانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسّم و شادی امام در ازای همه زحمات شبانه‌روزی کافیست و اگرتا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم که حداقل برای یک‌بار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسّم امام عزیزمان گردیده‌ایم.»
پیش بینی شهادت
حاج‌حسن فقیه برادر شهید درباره آخرین دیدارش با سردار شهید مهدوی می‌گوید: «برای آخرین بار، برادر شهیدم نادر در شب پنجشنبه مورّخه1366/07/16 در منزل دنیایی خود و در جمع ما حضور داشت. در همان مجلس به صورت خیلی محرمانه‌ای به من گفت: فلانی! فردا سفر خطرناکی را در پیش‌رو دارم و به احتمال زیاد، با آمریکایی‌ها درگیر می‌شویم. نظر شما چیست؟ من در جواب ایشان گفتم: ما مأمور خداییم؛ حیات و مماتمان به دست خداست و هرچه پیش آید، خواست اوست. فردا صبح نیز موقع خداحافظی به من گفت: قریب به یقین، این آخرین باری‌است که همدیگر را می‌بینیم و احتمال زیادی دارد که در این درگیری شهید شوم.»
آخرین نبرد
در سایت شهید نادر مهدوی، نحوه شهادت این سردار به این شرح ثبت شده است: عصر روز پنجشنبه‌ 1366/07/16 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از هم رزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده‌ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت می‌کنند.
تعدادشان 9 نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، اکیپ فیلم‌برداری از عملیات متشکّل از کریمی، محمّدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسّلی بودند. فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می‌رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق‌های خود منتقل می‌کنند. پیاده می‌شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا بجا می‌آورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می‌سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود.
ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بی‌سیم در دست نادر جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می‌بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه گیر و‌دار نظامی غالباً موقعی می‌توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می‌خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکاییها قرار می‌گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می‌شود که به هدف اصابت نمی‌کند و به درون آب فرو می‌رود. بالگردها نیز با شدّت، شروع به تیراندازی می‌کنند.
سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می‌افتند که بالگرد را بزنند. پس از 15 دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می‌شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر کند. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می‌شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می‌شود و پشت دشمن به لرزه در می‌آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می‌اندازد.
همگی با همه وجود صلوات می‌فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می‌زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می‌گیرد. تعداد خفاش‌های پرنده دشمن کم نبود و هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حمله‌ور شده بودند.
بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می‌شوند. حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می‌سوختند.
نادر می‌توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی‌ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی‌آید. لذا به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می‌کردند و هم درپی گرفتن شهدا و زخمی‌ها از آب بودند. آنها با همه توان سعی می‌کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می‌کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم‌صدا بودند و موقعیت‌یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکایی‌های تا بن دندان مسلح ادامه می‌دهند. دشمن، همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالی که خود را با ترکش تهی می‌یابند، پس از 20 دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن می‌افتند.
دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او برمی‌آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می‌پرسند. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌نماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست‌ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می‌داد که دشمن، حتّی از جسم بی‌جان این سردار شهید نیز می‌ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو.اس.اس. چندلر آماج شکنجه‌های وحشیانه دشمن قرار می‌گیرد و سینه‌اش با میخ‌های بلند آهنین سوراخ می‌شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌رسد.
شکنجه نادر مهدوی توسط آمریکایی‌ها
آنچه از ظاهر پیکر شهید مشاهده گردید، این است که آمریکایی‌ها سینه آن عزیز را با میخ‌های فولادی بلند سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجده‌گاهش زده و بدین گونه تحت شکنجه‌های قرون‌وسطایی شهیدش کرده بودند.
بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت عمان تحویل گرفته شد.
پیکر مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزب‌الله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت. در آنجا نیز پیکر پاک شهید مجدداً بر دوش جمعیت انبوه مردم شهیدپرور تشییع شد و پس از آن جهت خاک‌سپاری به زادگاهش روستای بحــیری بازگشت. مردم روستا با شور و شکوهی خاص و به نحو کم‌نظیری به استقبال پیکر غرقه ‌به‌ خون سردار شهید مهدوی رفتند و این پیکر گلگون‌کفن را پس از تشییع تا گلزار شهدای روستا، چون گوهری بهشتی به صدف خاک سپردند.

 
   
        

خونِ دلها خورده ایم
تاریخ انتشار : 1401/10/20

کومله 40 سال پیش هم شعار «زن، آزادی، زندگی» می‌داد اما جور دیگر!

40 سال پیش شاید یاد برخی افراد نیاید یا حتی مثل دهه هشتادی‌ها اصلاً ندانند کومله چیست و چه کار می‌کرد. آن روزهای قبل جنگ و حین جنگ، این گروهک تروریستی جور دیگری شعار «زن، آزادی، زندگی» سر می‌داد!

کومله 40 سال پیش هم شعار «زن، آزادی، زندگی» می‌داد اما جور دیگر!

خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: از وقتی نهال انقلاب در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ شکل گرفت، دشمنان که مخالف یک کشور مستقل و آزاد در استراتژیک‌ترین نقطه جهان بودند تمام هم و غمشان را به کار گرفتند تا این انقلاب را به زانو در بیاورند. بنابراین از همان ماه‌های ابتدایی با ایجاد بلوا و آشوب در نقاط مختلف کشور با هدف تجزیه این آب و خاک برای تحقق آرزویشان از هیچ کوششی فروگذار نکردند.

در این میان حمایت دشمنان از گروه‌های تجزیه‌طلب مانند گروهک‌های ترویستی کومله و دموکرات کردستان به وضوح دیده می‌شد. با شروع جنگ تحمیلی که ایران به ناگاه با هجوم صدام حسین و همراهی ۸۰ کشور با او روبرو شد، این فعالیت‌های تروریستی علیه مردم مظلوم ایران شکل دیگری به خود گرفت.


خواب‌های کومله برای ایران تعبیر نخواهد شد

از آن زمان بیش از ۴۲ سال می‌گذرد و در اواسط سال ۱۴۰۱ نیز شاهد یک فتنه‌ای دیگر از سوی دشمنان این مرزوبوم با محوریت گروهک‌های تجزیه‌طلب هستیم که با واکنش مقتدرانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه مقرهای فرماندهی آنان روبرو شدیم.

این گروهک‌ها که امروز در قالب شعار و هشتگ «زن، آزادی، زندگی» بساط فتنه‌گریشان را دوباره پهن کرده‌اند، در ۴۰ سال پیش نیز جور دیگری در زیر لوای این شعار می‌خواستند اقدامات خود را موجه نشان دهند، آنچه که در ادامه می‌خوانید تنها گوشه‌ای از جنایات‌ آن‌ها علیه زن ایرانی و خانواده‌اش است که پیش‌روی مخاطبان قرار می‌گیرد:

هدیه گروهک ضدانقلاب برای یک زن کرد

سعدیه مرادی از وقتی پیمان زناشویی با شریف احمدی در روستای بیساران از توابع بخش ژاورود شهرستان سروآباد بست، فهمید همسرش مردی معتقد و مقید است. مردی که طاقت سختی زندگی هموطنانش را ندارد و هر کاری از دستش بر می‌آید برای حل مشکلات مردم از جانش مایه می‌‌گذاشت. البته سعدیه هم چنین روحیه‌ای داشت و همپای شوهرش در کارها به او کمک می‌کرد. پنج فرزند ثمره عشقشان بود؛ سه پسر به نام‌های عباس، محمد و احمد و ۲ دختر به نام‌‌های آرزو و فرشته.

شریف مرد خانه‌اش با پیروزی انقلاب به دلیل داشتن همان باورهای عمیق مذهبی به خیل عاشقان انقلاب پیوست و مبارزه با گروهک‌های ضدانقلاب را آغاز کرد. در این مدت سعدیه تلاش می‌کرد که با همراهیش، شوهرش را با خیال آسوده راهی مبارزه کند. با اینکه بارها شریف مورد تهدید قرار گرفته بود، اما او اول دی‌ماه سال ۱۳۶۱ با عنوان بسیجی به خیل پیشمرگان مسلمان کُرد پیوست.


شهید شریف احمدی

این بار دیگر سعدیه می‌دانست فضای مبارزه به شکل دیگری خواهد بود. سال‌ها از حضور شریف در  پیشمرگان مسلمان کُرد گذشته بود که در هفتم مهرماه سال ۱۳۶۵  وقتی شوهرش از پایگاه برای کمک به او به خانه باغشان در روستای بیساران آمده بود. او رفت برای حیوانات مقداری آب بیاورد که دید ۲ لباس شخصی در کنار اتاق شریف ایستاده‌اند. آن‌ها آمده بودند تا شریف را دستگیر کنند.

شریف به هیچ وجه زیر بار حرف آن‌ها نرفت. آن فرد ضدانقلاب کلت کمری‌اش را روی پیشانی شریف قرار دارد و در حالی که شریف پسر کوچکش را در آغوش داشت، شهادتین را خواند، آن جلاد انسان‌نما در برابر دیدگاه سعدیه و پسر کوچکش ماشه را چکاند و اتاق پر از خون شد.آری! این ارمغان کروهگ‌های تروریستی برای سعدیه بود که پنج فرزندش را یتیم کردند. نمونه عینی شعار «زن، آزادی، زندگی» مدنظر کومله.

روضه‌ مادر گمشده‌ای که با دستان بسته تیرباران شد 

آبان ماه سال گذشته بود که به یکباره خبر تفحص نخستین بانوی شهید مفقودالاثر در صدر اخبار قرار گرفت. خبری که سردار سیدمحمدباقر باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به دختری از تبار زنان دلیر کردستان داد. این بار روضه مادر بعد از گذشت بیش از هزار و ۴۰۰ سال دوباره زنده شد. مادر و همسری که برای دفاع از کیان خانواده‌‌اش تمام هستی‌اش را به میدان آورد، اما ضدانقلاب جلاد، او را یک ماه شکنجه داد و در نهایت با دستانی بسته او را تیرباران کرد تا ۲ فرزندش بی‌مادر شوند. پسر شیرخوار فاطمه در گهواره به علت اینکه کسی نبود از او نگهداری کند، بعد از مدتی آسمانی شد و دختر سه‌ساله‌اش سال‌های متمادی چشم انتظار خبری از پیکر مادر شهیدش بود.

شوهر فاطمه تنها به جرم اینکه برای پایگاه جدید سپاه در حسین آباد چاه حفر کرده بود، توسط عوامل ضدانقلاب اسیر شد و سپس او را به زندان دولتو منتقل کردند. این بانوی کرد وقتی پیگیر آزادی شوهرش شد، حزب دموکرات از او طلب ۲۰۰ هزار تومان پول کرد. برای همین بانو اسدی مجبور شد تمام زندگی‌اش را به حراج بگذارد و با تهیه آن پول به ضدانقلاب مراجعه کند. ضد انقلاب پول را از او گرفت، اما در اوج خباثت شوهرش را آزاد نکرد، بلکه او را نیز اسیر کرد. فاطمه‌ای که ۲۲ سال سن داشت و جرمش تنها حفظ کیان خانواده‌اش بود.

اما تفحص پیکر مطهرش نیز خود داستانی دیگر دارد. داستانی که اسماعیل اسفندیاری سرتیم تفحص پیکر مطهر شهیده فاطمه اسدی بیان کرده است: سردار باقری که فیلم شاه‌محمد محمودی، شوهر شهیده اسدی را دید از پشت میزش بلند شد و گفت: من این آقا را در خواب دیده‌ام و تعریف کرد، من این آقا را به همراه یک خانم دیدم که به محضر سردار شهید سلیمانی رسیدیم، باید پیکر این خانم را پیدا کنید. (سخنان دختر شهید فاطمه اسدی را از اینجا ببینید)

این در حالی است که اهالی محل بعد از گذشت ۳۷ سال از آن واقعه دردناک هنوز ناله فاطمه را به یاد دارند. شهادت بانو اسدی نمونه‌ای دیگر از شعار «زن، آزادی، زندگی» ضدانقلاب است، جیره‌خوارانی که روزگاری با دستور مصطفی هجری دبیرکل حزب منحله دموکرات دست به چنین جنایت‌هایی علیه مردم کردستان زدند، امروز در اروپا دنبال خوشگذرانی هستند و حال، خواب تجزیه‌ ایران را دیدند، خوابی که هیچ وقت تعبیر نخواهد شد.

دختر ۱۶ ساله‌ای که کومله او را مانند سمیه شهید کرد

اسمش ناهید بود از دختران سنندجی که برای دفاع از اسلام پای اعتقاداتش ایستاد. بعد از شهادتش او را سمیه کردستان خواندند چون همانند سمیه از یاران پیامبر (ص)  زیر شکنجه به شهادت رسید. ناهید فاتحی کرجو که از فعالان انقلابی در غائله کردستان به شمار می‌رفت، با برادران سپاه پاسداران در سنندج همکاری داشت و در دستگیری چند نفر از اعضای کومله نقش مهمی ایفا کرد. برای همین کومله از او کینه به دل گرفت و در پی فرصتی بود تا از او انتقام بگیرد.

ناهید ۱۶ ساله بعد از دستگیری توسط کومله به مدت یازده ماه شکنجه شد. آن جانیان موهای سر او را تراشیدند و همه ناخن‌های دست و پایش را کشیدند. تمام سر و بدن ناهید به علت ضربات ناشی از شکنجه کبود شد. کومله به ناهید گفته بود اگر به امام خمینی (ره) دشنام بدهی تو را آزاد می‌کنیم. اما او زیر بار نرفت. سرانجام سمیه کردستان شبانه به بیابان‌های اطراف روستا بردند و جلوی چشمان خودش برایش قبر حفر و او را زنده زنده دفن کردند.

این‌ها تنها گوشه‌ای از جنایت‌های گروهک‌های ضدانقلاب کرد است که علیه همشهریان خود در آن سال‌ها مرتکب شدند. مادری را تیرباران کردند، شوهری را در برابر دیدگان همسرش به شهادت رساندند و دختر جوانی را که به جرم اعتقاداتش ربودند و شکنجه کردند. 

بازداشت ۷۷ نفر از عوامل گروهکی کردستان در اغتشاشات اخیر

کومله‌ای که چهره واقعی‌اش را در این سال‌ها نمایان ساخته است و دستش به خون مردم بیگناه این مرزوبوم آغشته است، این روزها به دنبال چیست؟ گزارشی که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است خود گویای همه چیز است: بازداشت ۷۷ نفر از عوامل گروهکی کردستان، اعم از مزدوران رسمی گروهک‌های صهیونیستی موسوم به کومله، دمکرات، پاک، پژاک تا تعدادی از کادرهای رده بالای این گروهک‌ها که در دو سوی مرزهای غربی کشور مشغول توطئه علیه مردم مظلوم کردستان بودند، در میان بازداشت شدگان، نیز حضور دارد.

 
   
        


6.0.20.0
گروه دورانV6.0.20.0